۱۵

بازم ماه رمضان اومد...چه قدر روزا طولانیه...امروز که من داشتم از سر درد می مردم...کاش ساعت ها را تغییر داده بودند...یک ساعت هم یک ساعته...البته به خاطر خوردن غذا نمی گم...من یه کم که چایی نخورم بدجور سردرد می گیرم...توی خوابگاه یه قوری (البته قوری که چه عرض کنم یه کتری دارم) هرشب چایی درست می کنم و همش را می خوردم...البته بگذریم که تا صبح ۲۰ بار باید برم دستشویی...ولی بدجور به چایی عادت کردم...البته این غیر از چایی هایی که از تریای دانشکده بین هر درس و بعد ناهار می خرم...بگذریم...امیدوارم این ماه رمضون ماه خوبی برام باشه و یه جورایی دختر خوب و سر به راهی بشم...آمممممممییییییییین...

نظرات 4 + ارسال نظر
عارفه چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:45 http://00koche00.blogfa.com

سلام هلو خانوم

نماز و روزهات قبول

بالاخره باید توی این سی روز ماه رمضون یه جورایی چای رو کناری بذار {نیشخند }

سبز باشی و بهاری

یا حق

لاشخور چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:44 http://moorchehkhar.blogspot.com

آخ که گل گفتی!
آخه منم معتاد چاییم!
وای که چه سخته وقتی نمی تونم با صدای داریوش،فنجون قهومو هم بزنم!
بازم خدا رو شکر کن که روزه هات رو می گیری!
آخه گفتی دانشگاه،منو یاد سمیرا انداختی!
چرا آدم باید راست راست بگرده و روزه نگیره؟!
بی خیال! نمیخوام روزم مال اون بشه.
قربونت.

ماهک جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 http://littlemoon2.blogfa.com

سلام هلو خانم...
منم زیاد تشنه ام میشه....اما سر سفره ی افطار مارو فراموش نکنیا برامون دعا کن.....

تبسم جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 http://snowy-day.blogfa.com

سلام هلو و و خانوم م م م
من اولین باره اینجا میام
وبت قشنگه
نوشته هاشم قشنگتره......
اخخ گفتی چایی داغ دلمو تازه کردی
بنده هم اعتیاد شدید به چایی دارم م م م
وقتی چایی نخورم همانند میتی میشم که دارن میذارنش تو گور
البته تحملم زیاده
میتونم این لحظات طاقت فرسا رو هر چند خیلی سخته تحمل کنم
ولی...........
فعلا با جازه
وقت کردی به ما هم یه سر بزن
خوشحال میشم
خوش باشی و سر بلند
بابای

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.